مرگ

۲۰ فروردین ۱۳۸۷ / يادداشت /

امروز بعد از مدتها به فضل الهی و کمک دوستان موفق شدیم بریم کلاس آقا فاطمی​نیا (حفظه الله). طبق روال معمول آخر جلسه سؤالهای ملت رو می​خوندند و جواب می​دادند، یکی پرسیده بود فلسفه مرگ چیست؟ آقا فاطمی​نیا هم گفتند حرف بهتر از مرگ نبود که بزنید؟! یکی دوتا سؤال دیگه رو جواب دادند و بعدش یه جمله گفتند که اون موقع فقط خندیدیم و نفهمیدیم چی بود. الآن که فکر می​کنم می​بینم کل فلسفه مرگ شاید همون یه جمله باشه…
گفتند: “اگه مرگ نبود که دق می​کردیم می​مردیم…

مطلب قبلی / بعدی
کلمات کلیدی : ,

9 دیدگاه برای “مرگ”

  1. كاظم می‌گه:

    واای. عجب جمله ای…

  2. ش می‌گه:

    سلام
    میشه لطفا آدرس محل برگزاری کلاسها را بدهید

  3. سلام
    کجا کلاس دارند ؟
    راست می گویند! مرگ را می شود به آستانه تحمل نیز تعبیر کرد!
    یا حق!!

  4. سعيد می‌گه:

    سه شنبه ها – روشنگر

  5. Farhad می‌گه:

    مرگ یعنی لحظاتی که در خودت هستی!
    زندگی یعنی لحظه ای که از خود بیرون می روی!

  6. محسن می‌گه:

    فلسفه مرگ اینه!!!!؟؟؟؟

  7. مرصاد می‌گه:

    سلام
    خدا کنه که هممون به موت نائل بشیم، هر چه زود تر …
    موت خیلی مهمتر از مرگه ….
    یا حسین

  8. محمد می‌گه:

    هر مرگ،اشارتی است به حیاتی دیگر.

  9. رویا می‌گه:

    آیا می شه آقا رو ملاقات کرد؟
    من خواهر جوانم مرده طاقتم طاقه،نمی تونم بچه هاشو ببینم.پدرمم مرده آخه.

شما هم نظر خود را بیان کنید