لودر

۸ تیر ۱۳۸۶ / کار, يادداشت /

امروز صبح یه مقدار تخریب داشتیم، یه لودر گفتیم اومد ، محیط کارگاه ما هم سیخ و میخ موارد مشابه زیاد داره، از ساعت ۸ تا ۸:۳۰ این راننده لودر به جون من غر زد که آقا اینجا نمیشه کار کرد و از این داستانها… شصتم خبردار شد که ماشین مال خودش نیست و فقط رانندست، ما هم از خدا خواسته ده تا هزاری شمردیم و گذاشتیم تو جیب طرف، از اون لحظه غر که نزد هیچی ، هر آرتیست بازی هم که خواستیم با این لودر برامون درآورد…
نتیجه گیری اینکه همیشه حداقل ده تا اسکناس هزاری تو جیبتون باشه.

لودر , loader

مطلب قبلی / بعدی

6 دیدگاه برای “لودر”

  1. كاظم می‌گه:

    از الان به این چیزا عادت نکن

  2. احسان می‌گه:

    تو از اون دسته آدمهایی هستی که اگه افسر بخواد جریمه‌ات کند، پول میذاری تو جیبش!

    کلاً از رشوه بدم میاد … خارج از بحث دین فی نفسه کار کثیفیه! ولی بعضی وقتها آدم ناچار میشه و دچار میشه!

    خودم رو گفتم …

  3. سعيد می‌گه:

    بابا چه ربطی به رشوه داره، پول صاحب ماشین که جدا بود، یه پولی هم به این دادم که خوب کار کنه…
    در ضمن من هیچ وقت پول تو جیب افسر نمیذارم، تا حالا هم فقط یه بار جریمه شدم 😀

  4. خدا بیامرزه مرحوم علامه جعفری رو …
    یه باری خدمتشون بودیم .. داشت تفسیر می کرد میگفت آیه ” الراشی و المرتشی کلا هما فی العذاب مشترکون” یعنی رشوه دهنده و رشوه گیرنده را مشتی به ماتحتشان می زنند! تا عذابشان کنند!
    خدا رحمت کنه …
    تا عمر دارم یادم نمیره

  5. سعيد می‌گه:

    آقا این آیه که گفتی کجای قرآنه ؟

  6. حسین شاه می‌گه:

    سلام
    تو بخاطر ۱۰ سانت بیشتری که طراحی کرده بودم و لازم بود، و ۱۰۰هزار تومن بتن خرج رو دستت گذاشت (رو دست تو که نه، شرکت)، ناراحت بودی، بعد اینطوری ۱۰تومن ۱۰ تومن شیرنی میدی، با ۵ تومن هم کارت راه می افته، چطور فاکتور میزنی کلک!
    صبر کن اگه این ولخرجی ها تو به مهندس نگفتم!!!!

شما هم نظر خود را بیان کنید