تو کارگاه یه کارگر داریم به نام خدانظر، بچه گنبده، ۱۸ سالشه ، صداش میکنیم نظر. امروز یه سانحه براش پیش اومد ، سنگ فرز شکست و خورد به دستش. وقتی رسیدم رو سرش دیدم که گوشت انگشتش کاملا جدا شده و همینجوری داره خون ازش میره، ولی یک کلمه آخ و اوخ نمیکرد. سریع رسوندیمش بیمارستان، وقتی از دستش عکس گرفتیم فهمیدیم که انگشتش شکسته و تاندون انگشتش پاره شده، هر چند یه بیمارستان دولتی بود ولی الحمدلله همه خیلی خوب همکاری میکردند ، هم پرستارها، هم دکتر و هم بقیه، خدا همشون رو خیر بده ، در عرض کمتر از ۲ ساعت دستش رو عمل کردند و برگشتیم کارگاه …
الحمدلله به خیر گذشت چون امکان داشت خیلی بدتر از این بشه، هر چند که مقصر این حادثه خودش بود و به خاطر بازیگوشی خودش اینطوری شد ولی الآن من خیلی ناراحتم ، یعنی یه جورایی خودم رو مسؤول میدونم…
تجربه امروز باعث شد که به این جمله کلاسیک ایمان بیارم: اول ایمنی بعد کار
طبق قانون کار باید…!
سلام
من هم یه تحربه تلخ دارم که یکی از کارگر هام جلو چشمم فوت شد، ولی اون به حرف من گوش نکرد و دقیقا به همین خاطر که کمربند ایمنی رو نبست، از بالا پرت شد پایین و در جا….
من هم ناراحت بودم. اما هیچ وقت وجدانم ناراحت نشد..
بابا خدا ظرفیت بده،شما همه مهندسید همه هم کارگر دارید!!!
اگه ۳ واحد ایمنی بهداشت پاس میکردی….
خدا رو شکر. یک سر هم به بیمه میزدین…
مثل اینکه کاظم هنو توجیح نیست بیمه دیگه چیه باباجون
آقا نمیخواد بگی بی سواده خودم فهمیدم توجیه نه توجیح
سلام
دیروز که تو مدرسه دیدمت
خوشحال شدم که ادبیاتت عوض نشده
بالاخره کار شما ادبیات مخصوص به خودش رو داره
می دونی که؟…
یا علی مددی
علیک سلام
اول خواستم یه خورده گیر منطقی بدم ولی پشیمون شدم
این آخری کار نمی کنه. لینکش اشتباهه
همش از کارگرهات ننویس!
اگه راس میگی از مهندس بنویس (:
به زودی …
توی ۸ خط ۴ بار اسم خدا رو بردن معنی خوبی داره نه؟