دلشدگان

۸ اردیبهشت ۱۳۸۶ / جهادي, يادداشت /

دلشدگان
در جستجوی اصل جهادی !!!
خیلی دوست دارم بدونم اصل جهادی از نظر اون بشری که این مطلب رو نوشته چیه؟!!!
بد شاکیم …
هنوز خیلی چیزها برام مهمه که شاید دیگه برای بعضی ها مهم نیست…

و ننزل من القرآن ما هو شفاء و رحمه للمومنین ولا یزید الظالمین الا خسارا

فکر کنم جهادی هم همینطوریه …
یعنی بعضی ها رو رشدشون میده و بعضی ها رو …
خوبه که حداقل احتمال بدیم یه خدایی هم هست …

آب را گل نکنیم
شاید این آب روان می رود پای سپیداری تا فروشوید اندو دلی.
چه گوارا این آب!
چه زلال این رود!
مردم بالا دست چه صفایی دارند!
چشمه هاشان جوشان گاوهاشان شیرافشان باد!
من ندیدم دهشان
بی گمان پای چپرهاشان جا پای خداست.
ماهتاب آنجا می کند روشن پهنای کلام.
بی گمان در ده بالا دست چینه ها کوتاه است.
مردمش می دانند که شقایق چه گلی است.
بی گمان آنجا آبی آبی است.
غنچه ای می شکفد اهل ده با خبرند.
چه دهی باید باشد!
کوچه باغش پر موسیقی باد!
مردمان سر رود آب را می فهمند.
گل نکردندش ما نیز
آب را گل نکنیم

—————————
پس نوشت:
یه عزیزی گفت که این جوابی نبود که باید می‌دادی ، من گفتم که اصلا قصد جواب دادن به اون مطالب نوشته شده رو نداشتم …
یکی دیگه گفت خیلی تند نوشتی ، گفتم که تند نوشتن رو قبول دارم ولی هر تند نوشتنی بد نیست …
یه نفر دیگه به استفاده از آیه قرآن ایراد وارد کرد ، من هم گفتم که فقط می‌خواستم از یک وجه شبه استفاده کنم و مطلبی رو بگم که به خیلی از ماها بر می‌گرده و منظور بدی نداشتم …
البته بین من و اون یکیها حرفهای دیگه‌ای هم زده شد که احساس کردم خوبه اینها رو اینجا بنویسم.

مطلب قبلی / بعدی

5 دیدگاه برای “دلشدگان”

  1. احسان می‌گه:

    جور از حبیب خوشتر … کز مدعی رعایت

  2. سعيد می‌گه:

    منظورم “چرا انتقاد کردن” نیست ، منظورم “چی گفتنه”

  3. صالح می‌گه:

    باریکلا،خوشم اومد

  4. به نظرم ارزش نداشت حوابشو بدی
    حواب ابلهان خاموشی است!

  5. سعيد می‌گه:

    من خودم با همه چیزهایی که نوشته بود مخالف نیستم ، با بعضیهاش هم موافقم ، ولی خوب …

شما هم نظر خود را بیان کنید