علی آباد ۸۶

۱۸ اسفند ۱۳۸۵ / جهادي, يادداشت /

 

چون طهارت نبود کعبه و بتخانه یکیست : : نبود خیر در آن خـانه که عــصمت نبود
حافظا علم و ادب ورز که در مجلس شاه : : هر که را نیست ادب لایق صحبت نبود

ان شاءالله فردا با ۵ نفر دیگه داریم می‌ریم پیش‌قراولی مسافرت جهادی امسال،
علی‌آباد ۸۶ ، …

علی آباد

امیدوارم حداقل یه خورده از این در به دریها برای خدا باشه،منظورم اینه که فقط برای خدا باشه …
چون طهارت نبود کعبه و بتخانه یکیست …
امیدوارم که خانواده حقشون رو به ما حلال کنند که هر سال عید تنهاشون میذاریم.
دلم می‌خواست قبل از رفتن چند نفر رو ببینم ، دلم برای سجاد ، محمد ، حسین ، امیر و خیلی‌های دیگه خیلی تنگ شده …

یک سال دیگر هم گذشت …
و ناگهان چه زود دیر می‌شود …

و چه زیباست الهی نامه استاد حسن زاده آملی …
الهى اگر عنایت تو دست ما را نگیرد از چهل‏ها چله ما هم کارى برنیاید.
الهى دل بسوى کعبه داشتن چه سودى دهد آنکه را دل بسوى خداوند کعبه ندارد.
الهى عبادت ما قرب نیاورده بعد آورده است که فویل للمصلین الذین هم فی صلوتهم ساهون.
الهى خوابهاى ما را تبدیل به بیدارى بفرما.
الهى شکرت که در لباس دوستانت هستم، مرا در عداد دوستانت‏بدار.
الهى اگر آخرم مثل اولم باشد بدا به اول و آخرم.

مطلب قبلی / بعدی

6 دیدگاه برای “علی آباد ۸۶”

  1. کاظم می‌گه:

    جهادی خوش بگذره سعید جون. یاد ما هم باشید.

  2. رضا می‌گه:

    چند ساعت پیش اومدنم رفت رو هوا!

  3. مقداد می‌گه:

    آقا رضا تسلیت می‌گم
    می‌دونم که بسیار درگیر خواهی بود
    ولی دلبستگی تو و امسال تو به جهادی بیش از هر چیز دیگریست.
    یا علی و به امید دیدار

  4. احسان می‌گه:

    ناگهان چه زود دیر می‌شود …

    ظاهراً یه دستی به سر و روی اینجا کشیدی، خدا اجرت بده جوون

  5. سعيد می‌گه:

    و چه سخت امتحانی بود برای مادرتون و چه خوب از پس اون بر اومدند
    من هم تسلیت میگم

  6. ميرهادي می‌گه:

    خبرت خرابتر کرد جراحت جدایی
    چو خیال آب روشن که به تشنگان نمایی

شما هم نظر خود را بیان کنید