من نگران اسلام هستم

۳ شهریور ۱۳۸۹ / يادداشت /

امام خمینی

“من حقیقتاً نگران هستم. من نگران اسلام هستم. ما اسلام را از چنگ محمد رضا در آوردیم. و من خوف این را دارم که اسلام به چنگ ما مبتلا شده باشد، به طورى که ما هم مثل او یا بدتر از او بر سر اسلام بیاوریم. این نگرانى هست و زیاد است. آدم هاى جاهلى هستند که به خیال خودشان خدمت مى‏کنند براى اسلام، خدمت مى‏کنند، لکن سر خود کارهایى مى‏کنند که ضرر به حیثیت اسلام می خورد. ”

فرازی از سخنرانی امام در تاریخ ۲۶ آذر ۵۸

مطلب قبلی /

5 دیدگاه برای “من نگران اسلام هستم”

  1. بازگویی اندیشه های حضرت امام همیشه خوب بوده. گاهی وضع چنان میشه که در تعارض آشکار با انمدیشه های امام است.
    کار خوب کن، خیلی خوبه.

  2. Hamideh می‌گه:

    اللهم نشکو الیک فقد نبینا و غیبه ولینا…

  3. حامد داراب می‌گه:

    [این متن را با بغض بخوان]

    آری برادر اینگونه بود
    کاری جز این ازمان بر نمی آمد که مضطربانه لبخند بزنیم
    سوار ماشین شدیم و برگشتیم
    آن شب از کمونیسم با صدای بلند حرف زدیم
    وقتی رفت انگار نه انگار که سرو کله اش آنجا پیدا شده بود
    و من همه ی چیزی که دیدم یک کفش کهنه بود که افتاده بود توی آب.

    نمایشعر و سینما
    تجدید مطلب شد

    با گوشه هایی از نمایشعر : زنانگی در آستانه فروپاشی عصبی
    با خاطره ای از:غزاله علیزاده
    باعشق در بعد ظهر
    و حرفهایی دیگر…

    .

  4. asadi می‌گه:

    معتقدم در گذار به دموکراسی (دموکراسی که مطمئنا با بعض قوانین موجود جور در نمی اید ، دموکراسی که نمی توان برای آن مفاهیم غربی و شرقی و… تعریف کرد و همانا یک شیو ه ی زندگی است) محک خوردن بعضی اندیشه ها لازم است هر چند ممکن است در این مسیر هزینه هایی نیز تحمیل شود .من بسیار به آینده خوشبینم .(کاش می شد راحت تر صحبت کرد)

  5. علي می‌گه:

    البته نمی دونم منظور ایشان چه بوده که گفته : ما اسلام را از چنگ محمدرضا درآوردیم و….

    اولا ، اسلام از قبل محافظ داشته و دارد و دست محمدرضا و… هم نبوده و نیست که حالا دست ما باشد و بیفتد.
    ثانیا، از عرفان ایشان متعجب شدم که گفته اند “ما” و این امر را به خلق نسبت داده اند ، فاعل این امر همان حافظ اسلام است (شاید در حین سخنرانی میسر نبوده)
    مدتی در حکومت دیگری به امانت گذاشته بود، حالا هم در این حکومت. تازه به اعتبار “لا یمکن الفرار من حکومته” کلام از اینها بالاتر است.

    خدای سبحان عده ‏ای را تهدید کرده می‏فرماید: من از دینم حمایت می‏کنم و دست از آن بر نمی‏دارم، شما توفیق اجرای این فیض را نیافتی به دست دیگری انجام خواهم داد: ﴿إنْ تتولّوا یسْتبدلْ قوماً غیْرکم ثمّ لا یکونوا أمثالکم﴾ . چنین نیست که اگر دیگران در برابر اسلام صف بستند خداوند دست از اسلام بکشد. به طور یقین خدا دینش را حفظ می‏کند. حال اگر حفظ دین با شما ممکن نشد، و خلوص را از دست دادید، شما را می ‏برد و دیگران را جای شما می ‏آورد.
    بر اساس این تهدید و تعلیم قرآن کریم است که فرموده‏ اند: در شبهای ماه مبارک رمضان بگویید: خدایا تو که دینت را حفظ می‏کنی، این توفیق را بده که دین تو به دست من حفظ و زنده شود. این را دست بخشنده و همّت بلند می‏ گویند.
    برگرفته از کتاب حکمت عبادات آقای جوادی آملی،ص۱۴۵

شما هم نظر خود را بیان کنید