۱۶ آبان

۱۷ آبان ۱۳۸۷ / يادداشت /

چند وقتی اینجا (memoir) نبودم

درگیر یه پروژه بودیم که به حول و قوه الهی تموم شد
(حاج کاظم هم جزئیات پروژه رو اینجا افشا کردند)

زاهد ظاهر پرست از حال ما آگاه نیست
درحق ما هر چه گوید جای هیچ اکراه نیست

در طریقت هر چه پیش سالک آید خیر اوست
در صراط مستقیم ای دل کسی گمراه نیست

تا چه بازی رخ نماید بیدقی خواهیم راند
عرصه شطرنج رندان را مجال شاه نیست

چیست این سقف بلند ساده بسیار نقش
زین معما هیچ دانا در جهان آگاه نیست

این چه استغناست یارب وین چه قادر حکمتست
کاین همه زخم نهان هست و مجال آه نیست

هر که خواهد گو بیا و هر چه خواهد گو بگو
کبر و ناز و حاجب و دربان بدین درگاه نیست

بر در میخانه رفتن کار یکرنگان بود
خود فروشان را به کوی میفروشان راه نیست

هرچه هست از قامت نا ساز بی اندام ماست
ورنه تشریف تو بر بالای کس کوتاه نیست

بنده پیر خراباتم که لطفش دایمست
ور نه لطف شیخ و زاهد گاه هست و گاه نیست

حافظ ار بر صدر ننشیند ز عالی مشربیست
عاشق دردی کش اندر بند مال و جاه نیست

مطلب قبلی / بعدی

17 دیدگاه برای “۱۶ آبان”

  1. كاظم می‌گه:

    آقا سعید عاشق
    مبارکه داداش..

  2. رضا می‌گه:

    کلی به یاد شما بودیم. مبارک است :)

  3. علی می‌گه:

    آقا سعید مبارکا باشه!
    بسیار خوشحالمون کردی.
    ایشالا عاقبت به خیر شید.

  4. حسین می‌گه:

    سلام
    مباراکااا باشه ایشالا
    بسی خوشحال شدم و البته متعجب ! 😀

  5. هادی می‌گه:

    به به به! مبارک باشه انشالله.
    پس بگو! نه دانشگاه میای نگو پروسسورت مشغوله! شیرینی ما محفوظ!

  6. علي می‌گه:

    سلام
    مبارک باشه آقا سعید.

    یا علی

  7. حسین ط می‌گه:

    خب سعید تو هم پشت گوشات مخملی شد بسیار مبارکه. به امید تحقق این امر برای مابقی مجردها.
    با احترامات فراوان و خیرو برکت بسیار.

  8. سعيد می‌گه:

    ۱-۳-۴-۵-۶-۷-۸: خیلی ممنون ، ایشالا بزودی نوبت شما
    ۲- خیلی ممنون

  9. صالح می‌گه:

    با صمیمیترین و شدیترین و خفن ترین و زیبا ترین و … تبریکات!

  10. نگارنده می‌گه:

    اول؛ تبریـــــــک!

    بعد اینکه ما از صفحه رفیق‏تون به اینجا رسیدیم، اونجا هم نوشتم؛
    این پروژه که تمومیده شِبه پروژه‏ست، اصل از اینجا به بعده!
    انشاءالله از این پروژه (که مدت‏ش یه عمره!) موفق و سربلند بیرون بیاید!

    خوشبختی و سعادت نصیب شما و شریک زندگی‏تان باد!

  11. سلام
    من نکات لازم رو تلفنی عرض کردم! می خوای اینحا هم بگم ؟
    ایشالا به پاش پیر شی بمیری!! (شوخی)
    یا حق!

  12. ایروانی می‌گه:

    باز هم قصه همیشگی …

    قصه …. راه …و … عهد … و … همسفر ….

    هوای این همسفر را همیشه داشته باشید . همیشه و همیشه ….

    چرا که حداقل تنها مونس شما در این دنیای فانی است .

    پایدار باشید .
    خواهر شما … ( یک هدیه شما و خانم پیش من دارید … اول سور میگیریم بعد هدیه میدیم . ! )

  13. علي می‌گه:

    سلام.توی نوشته های قبل از کلاس آقای فاطمی نیا نوشته بودید.میشه بگین کجاست.من نمیدونم روشنگر کجاست

  14. سعيد می‌گه:

    یکی از برنامه های ثابتشون که من خبر دارم سه شنبه ها عصر مدرسه روشنگره
    شهرک غرب خیابان گل افشان
    شماره تلفن:
    ۸۸۰۸۲۶۱۵
    ۸۸۰۸۲۶۱۶

  15. فرهاد می‌گه:

    سلام
    شما یه چند وقتی درگیر پروژه ای بودید، من کلا شدم خود پروژه!!!(شوخی، منظورم بستن وبلاگم بود!!! که شما متوجهش نشدی!)
    امیدوارم و دعا می کنم که خداوند شما رو بهترین همراه برای ادامه ی زندگی و رسیدن به سعادت برای هم قرار بده.
    یا حق

شما هم نظر خود را بیان کنید